ببین تو رو خدا این عمه با من چکار میکنه الان ساعت 1 شبه منو گذاشته بالا مبل ... نویسنده : مامان فرزانه 15:48 21 مرداد 1391 99 0 0 ادامه مطلب
وای خدا مرگم بده خواهر این چه کاریه ... نویسنده : مامان فرزانه 15:45 21 مرداد 1391 157 0 0 ادامه مطلب
خودم رو زدم بخواب توی بغل عمه مریم چون خیلی منو دوست داره ... نویسنده : مامان فرزانه 15:44 21 مرداد 1391 986 0 0 ادامه مطلب
امروز نیمه شعبان هستش فکر کنم دارم میرم خونه دایی حاجی آره درسته ... نویسنده : مامان فرزانه 15:42 21 مرداد 1391 88 0 0 ادامه مطلب
نمیذارن استراحت کنم دیگه هی زن عمو داره باهام حرف میزنه ... نویسنده : مامان فرزانه 15:38 21 مرداد 1391 116 0 0 ادامه مطلب
اینا که از تختم آویزون کردین کمه شکلک هم برام در میارین ... نویسنده : مامان فرزانه 15:36 21 مرداد 1391 125 0 0 ادامه مطلب
یکی پیدا نمی شه منو از این تو بیاره بیرون ... نویسنده : مامان فرزانه 15:32 21 مرداد 1391 80 0 0 ادامه مطلب
نترسید این عروسک روی لباس منه خودم که نیستم ... نویسنده : مامان فرزانه 15:30 21 مرداد 1391 171 0 0 ادامه مطلب